بینش و روش امام رضا(ع)

2- احترام میهمان :
مهمانی بر حضرت وارد شد ، درخانه گرد چراغی نشسته با امام مشغول گفت و گو بودند که فتیله چراغ خراب شد .مهمان خواست آن را اصلاح کند ، امام نگذاشت و فرمود : «ما هرگز اجازه نمی دهیم که مهمان کار کند».
3- مهربانی با خدمتکاران:
از خادم امام رضا (ع) نقل شده است : هرگز امام به هنگام غذا خوردنِ غلامان ،آنان را به کاری مامورنمی کرد و می فرمود : اگر من بالای سر شما ایستادم و شما مشغول غذا خوردن بودید ، به احترام من بلند نشوید .
امام رضا (ع) با خدمتگزاران کوچک و بزرگ ، از روی الفت و مهربانی گفتگو می کردند.
به امام پیشنهاد شد که اجازه فرمایید برای سیاه پوستان سفره جداگانه انداخته شود تا آنها در کنار شما نباشند . امام فرمود :« خدای همه ما یکی است ، همه از یک پدر و مادر یم و جزای هرکس برابر اعمال اوست ، پس جدایی چرا ؟ ».
4- بخشندگی امام(ع):
امام رضا(ع) روز عرفه در خراسان تمام اموال خود را میان محرومان تقسیم کرد.شخصی گفت :«این کار زیان بزرگی است».امام فرمود :«هرگز چنین نیست، این انفاق، سرمایه گذاری برای دریافت اجر وکرامت پروردگار است».
5- ادب وانسان دوستی امام(ع):
ابراهیم بن عباس می گوید :«هرگز ندیدم امام رضا (ع) در سخن با کسی درشتی کند و هرگز ندیدم کلام کسی را قطع کند تا که سخنش را به پایان برد و هرگز نیاز مندی را که توان بر آوردن نیازش را داشت ، دست خالی باز نمی گرداند و هرگز نزد کسی پایش را دراز نمی کرد وهرگز نزد همنشین خود به چیزی تکیه نمی داد و هرگز ندیدم به کسی از موالی و خدمت کارانش نا سزا گوید وهمیشه خنده اش ،تبسم بود وهرگاه تنها می شد وسفره طعام پهن می گشت ، خدمتکاران وحتی آنان که کارهای جزئی وکم اهمیت را انجام می دادند و اسبان را رسیدگی می کردند ،بر سر سفره دعوت می کرد و همراه آنان غذا می خورد».
6- صرفه جویی:
غلامان میوه ها را نیم خور می کردند و در نتیجه ،قسمتی از میوه ها دور ریخته می شد.امام فرمود :«سبحان الله ،اگر شما نیاز ندارید ،مردمی گرسنه و نیازمندهستند، مقداراضافه را به محرومان بدهید».
7- عفو وگذشت:
شخصی به نام جلّودی از طرف حکومت هارون الرشید به خانه های فرزندان ابوطالب در مدینه حمله کرده تا به منزل امام رضا(ع) رسید، خواست وارد شود و زیورآلات زنان را بگیرد ، امام رضا (ع) فرمود :«اکنون که مامور اجرای این ظلم هستی ، اندکی صبر کن ، من خود زیورهارا برای تو می آورم و چنین کرد».
زمانی گذشت وسیاست ها دگرگون شد .امام رضا(ع) را ولی عهد کردند وجلّودی را به زندان افکندند. همین که زمان محاکمه او رسید ، امام رضا (ع) آهسته به مامون فرمود :«به این پیرمرد (جلّودی )کار نداشته باش ، اورا به من ببخش».
جلّودی که از دور شاهد گفت گوی امام با مامون بود ، ورفتار گذشته خود را به یاد داشت، گمان کرد که امام بدی اورا می گوید واز مامون می خواهد اورا مجازات کند ، از این رو به مامون گفت :«تورا به خدا هر چه این مرد به تو گفت در حق من انجام نده».
مامون گفت :«علی بن موسی (ع) از من خواسته بود تو را مجازات نکنم ، اما حال که تو خودت سوگند دادی، سرنوشت شومی در انتظار توست و دستور اعدام وی را صادر کرد».
8- امام وقرآن:
پاسخ هایی که امام به مردم می داد ، همه از کلمات قرآن بود .درسه شبانه روز،تمام قرآن را تلاوت می کرد و می فرمود :« اگر بخواهم میتوانم در کمتر از سه روز بخوانم ، ولی چون درباره هر آیه تفکر می کنم ، سه روز به طول می انجامد».
9- امام و مناجات شبانه:
امام (ع) بیشتر شبها را به تلاوت قرآن می پرداخت .به آیات عذاب که می رسید ، گریه می کرد و به خدا پناه می برد . یک سوم آخر شب را مشغول ذکرو تسبیح و استغفار می شد. پس از مسواک و وضو نماز شب می خواند ونماز جعفر طیار را که جمعا چهار رکعت است ، اقامه می کرد وآن را به جای چهار رکعت از نماز شب قرار می داد.
حضرت شبها خوابش اندک بود وبیداری اش بسیار . بیشتر شب ها را از آغاز تا بامدادان به زنده داری می پرداخت. بسیار روزه می گرفت و روزه سه روز از ماه را از دست نمی داد و می فرمود : «این،[ برابرثواب ] روزه دهر است». حضرت کار نیک بسیار می کرد و صدقه پنهانی فراوان می داد که بیشتر آن در شبهای تار صورت می پذیرفت.
10- شرط برادری:
امام رضا (ع) به برادرش فرمود :« هر که تقوا نداشته باشد ، از ما نیست و ما از او نیستیم .تو زمانی برادر من هستی که گناه نکنی ، اگرخلاف کار شدی ، رشته برادری ما قطع می شود».
11- رفتار امام با شیعیان:
موسی بن سیّار می گوید:« من همراه امام رضا (ع) در نزدیکی توس بودم که صدای شیونی شنیدیم. به دنبالش رفتیم ، جنازه ای دیدیم که تشییع می کردند . حضرت بلا فاصله از اسب پیاده شد و به سوی جنازه رفت و مانند کسی که به سوی عزیزش می شتابد جنازه رادر بر گرفت و فرمود:« هر کس جنازه دوستان ما را تشییع کند خداوند تمامی گناهانش را می بخشد».سپس تا کنار قبر به دنبال آن رفت. آن گاه دست روی سینه میّت گذاشت و او را به بهشت بشارت داد.
من گفتم:« قربانت شوم مگر او را می شناسی»؟
امام فرمودند: «آیا نمی دانی کارهای شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه می گردد؟اگر نیکو کار باشند، شکر می کنیم، و اگر خلافکار باشند، از خداوند برای آنان عفو و گذشت می طلبیم».
12- لطف و بزرگواری امام:
شخصی در راه بازگشت از سفر حج پولش تمام شده بود. خدمت امام رسید و گفت : « شما مرا کمک کنید، همین که به شهر خودم رسیدم، مقدار بدهی خود را از جانب شما به فقرا صدقه می دهم». حضرت صبر کردند تا خانه خلوت شد. سپس وارد اندرون خانه شدند و از پشتِ در ، مبلغ دویست دینار به او عطا کرده، فرمودند: این ملبغ را مصرف کن،لازم نیست آن را از طرف من صدقه بدهی.
دوستان امام از حضرت پرسیدند:« چرا هنگام بخشش با او روبرو نشدید؟»فرمود:«نخواستم موقع دریافت پول، شرمنده شود».
13- تواضع امام:
امام (ع) به گرمابه درآمد. شخصی به ایشان گفت:« ای مرد! مرا در شست و شو کمک کن» و حضرت(ع) او را شست و شو داد.[در این هنگام] مردم حضرت را به او معرفی کردند، پس آن مرد[ از جسارت خود] به عذرخواهی افتاد، ولی حضرت او را آرامش می بخشیدو همچنان وی را شست و شو می داد.
امام رضا (ع) در تابستان بر روی حصیر و در زمستان روی پلاس می نشست، ولی زمانی که در برابر مردم قرار می گرفت، لباس مرتب و فاخر می پوشید.
14- امام و تعیین حقوق کارگر:
سلیمان بن جعفری می گوید: برای کاری (نیازی)در خدمت امام رضا (ع) بودم و هنگامی که خواستم به خانه بازگردم ، حضرت به من فرمود : با من بیا و شب را نزد من باش.من به همراه امام (ع) رفتم ، وقتی وارد خانه شدیم، خدمتکاران امام مشغول مرمّت قسمتهایی از خانه بودند و در کنار آنان کارگری سیاه چهره نیز کار می کرد که امام قبلاً وی را ندیده بود.
حضرت (ع) فرمود : این مرد که با شما ست، کیست؟
گفتند : به ما کمک می کند و ما هم چیزی به او می دهیم .
حضرت (ع) فرمود: آیا مزد او را قطعی کرده اید؟
گفتند: خیر ، او به هر چه ما به او دهیم، خشنود است.
حضرت (ع) از به کار گیری بدون تعیین مزد برای او ناراحت شد!
عرض کردم: قربانت گردم! چرا ناراحت می شوید.
فرمود: من آنها را بارها از این کار بازداشته ام و گفته ام پیش از تعیین مزد کارگر ، کسی را به کار نگیرید.»
15- شرط همکاری با فرمانروایان غیر دینی:
حسن بن حسین انباری :« چهارده سال با حضرت رضا (ع) مکاتبه کردم و از وی اجازه خواستم تا در حکومت ] عباسیان [ شغلی بگیرم و به کار بپردازم. در آخرین نامه خود به ایشان یادآور شدم که می ترسم سر از تنم جدا کنند و حاکم می گوید: تو شیعه هستی، و ما تردیدی نداریم که به سبب شیعه بودن، کار حکومت عباسی را نمی پذیری.»
امام رضا (ع) به من نوشتند: « نامه ات را که در آن بر خویشتن ترسیده بودی ، دریافتم. اگر می دانی در صورت پذیرفتن مسئولیت، آنگونه عمل می کنی که پیامبر خدا (ص) بدان دستور داده است و در پی آن، یاران و منشیان خود را از میان شیعیان بر می گزینی و هرگاه چیزی ]مالی[ در اختیار تو قرار گرفت، میان مومنان تهیدست تقسیم می کنی و با آنان برابر رفتار می نمائی تا آنجا که خودت را هم یکی از آنان به حساب می آوری ، در این صورت مانعی ندارد که شغل حکومتی را بپذیری و اگر نمی توانی چنین باشی شغل حکومتی را نپذیر ! »

منبع:بینش وروش امام رضا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب:, | 16:23 | نویسنده : لیلاریاحی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پارس لینک