چالش های دوره امامت امام رضا

امامان، مشروعیت دینی و اجتماعی خود را از انتساب به امام قبلی دریافت می‌کردند و این سلسله تا شخص پیامبر ادامه می‌یافت. بنابراین نوع فعالیت آنان از دو منظر پیوند می‌یابد: منظر نخست، ارتباط سلسله حوادث تاریخی دوره امامان که فعالیت‌هایشان در تعامل با این حوادث شکل گرفته است و منظر دوم، مبنای مشروعیت اجتماعی آنان که فعالیت‌هایشان از آن خاستگاه به ظهور می‌رسیده است و لذا نمی‌توان تصور کرد که نوع فعالیت آنها بی ربط و جدای از هم بوده باشد. بنابراین به طور طبیعی می‌شود حلقه‌های ارتباطی بین امامان کشف کرد که جنبه تاریخی دارد و می‌توانیم یک تحلیل فرایندی و پارادایمی از فعالیت امامان شیعه داشته باشیم و یک پروژه واحد بنام پروژه امامت شیعه را تعریف کنیم. یعنی هم می‌توان سیری برای امامت شیعی ترسیم کرد و هم برای آن دوره‌هایی را شمرد. اگر بخواهیم حلقه‌هایی را در این پروژه تعیین کنیم به نظر می‌رسد که در واقع امامان نخستین و به طور خاص سه امام اول در قالب پروژه مشروعیت سیاسی قرار داشتند و به نوعی تلاش خود را برای همآوردی با خلافت موجود متمرکز کرده بودند و در صدد بودند که با به دست گرفتن خلافت به اهداف دینی و اجتماعی مورد نظرشان برسند. در مرحله بعدی شاهد پروژه دانش و معنویت هستیم که از امام سجاد شروع می‌شود و تا امام باقر و امام صادق ادامه می‌یابد که همگی به دنبال زمینه‌سازی‌های فرهنگی و علمی بیشتر در حوزه جهان اسلام و به طور خاص در جامعه شیعی بودند. در مرحله سوم رویکرد اجتماعی و سازمانی بر فعالیت امامان غلبه می‌یابد. از دوره امام موسی بن جعفر (ع) تلاش‌ها بر سازماندهی تشکیلات اجتماعی شیعه متمرکز می‌شود و به طور خاص شاهد تشکیل سازمان وکالت و اصلاح و توسعه سالهای بعد هستیم. مسئله ولایت‌عهدی در دوره امام رضا نیز بیشتر از سنخ تلاشهای اجتماعی بود. در دوره پایانی به نوعی وارد حوزه غیبت می‌شویم که نه در خصوص امام دوازدهم که از عسکریین باید شروع آن را شمرد. چرا که این دو امام نیز ارتباط عادی خود با پیروان را از دست داده و کارکرد آنها در جامعه شیعی نیز بیشتر نوعی پشتیبانی قدسی و معنوی و نه اجتماعی و علمی بوده است.اما اگر بخواهیم دوره امام رضا را بررسی کنیم به نظر می‌رسد برای فهم نقش اجتماعی و تاریخی امام باید به دنبال شناسایی آن فضا باشیم . می‌دانیم که پس از شهادت امام موسی بن جعفر(ع) جامعه شیعه با یک بحران جدی روبرو می‌شود. امام رضا(ع) در دوره آغازین امامت خودش به طور جدی با فرقه‌های منشعب از امامیه درگیر بود و به طور خاص با واقفیه که به طور جدی از اساس و پایه با مشروعیت امامت ایشان مخالف بودند. در دوره بعد از آن ماجرای ولایت‌عهدی مطرح می‌شود که نقش فراوانی در بازسازی دوباره جامعه شیعه و استحکام عقیدتی و اجتماعی آن ایفا نمود.

چالش‌های دوره امامت امام رضا (ع)

امام رضا در واقع در سه محور اصلی با چالش مواجه بوده‌اند. اگر بخواهیم این چالشها را محور بندی کنیم، با سه محور جدی برخورد می‌کنیم. محور نخست برخورد با فرق منشقّ شیعی است و به طور خاص واقفه که در دوره آغازین امامت امام رضا نقش بسیار جدی دارند و عمده فعالیتهای امام رضا متمرکز بر مقابله با آنها بوده است. چون سازمان وکالتی که از زمان امامان سابق تأسیس شده و گسترش خیلی زیادی پیدا کرده بود، بدنه خیلی وسیعی از آن علیه امام شورش کردند و در واقع از سیطره امام خارج شد. در نتیجه امام ابزارهای مالی و اقتصادی خود را از دست داد، ابزارهای ارتباطی را با گروههای شیعه را از دست داد و به همین دلیل در واقع شاید مهمترین چالشی که امام در دوره اول امامت با آن مواجه شده بود، مسئله جریان وقف بود.محور دوم که ارتباط به مسئله ولایت‌عهدی دارد شیوه تعامل با عباسیان است. منظور از عباسیان خصوص مامون عباسی نیست. می‌دانیم که در اثر ماجرای ولایت عهدی و قبل از آن در پی مرگ هارون و طرح مسئله خلافت مأمون اختلافات و انشعابات جدی در بین عباسیان صورت گرفته بود. شاید بتوانیم بگوئیم بدنه اصلی عباسیان مخالف خلافت مأمون و هم مخالف ولایت عهدی امام رضا بودند. از طرف دیگری مأمون و برخورد با او به عنوان خلیفه مطرح است و درخواستهایی که از ولی عهد خودش داشت و این درخواست‌ها را ممکن است امام نتواند انجام بدهد یا نخواهد انجام دهد. شیوه برخورد امام با عباسیان، مامون و اطرافیانش، وزرا و فرماندهان نظامی و فرماندهان اداری و به طور کلی چالش ‌اصلی امام به ویژه در دوره ولایت عهدی ناظر به این مسئله بود

.
محور سوم در دوره میانه دو محور سابق قرار دارد و در دوره رفتن از مدینه به خراسان رخ می‌دهد. شیوه تعامل و برخورد با مردم شهرها و روستاهای بین راه که هر یک دارای وابستگی‌های دینی و سیاسی و .. خود بودند از چالش‌های مهم دوره امامت امام به شمار می‌رود.در مجموع امام رضا (ع) از نقش بی‌همتایی در انسجام دوباره شیعه و تجدید هویت آن به عنوان یک مذهب برخوردار است. مذهب شیعه که در اثر انشعابات پی در پی اعم از فطحیه، اسماعیلیه، واقفیه با بحران بزرگ اجتماعی و هویتی مواجه شده بود، امام در دو زمینه سعی کرد که بر این بحران فایق آید: دستگاه فکری و عقیدتی آنها را بازسازی بکند و نوعی انسجام و وحدت جدید را به سازمان اجتماعی آنها ببخشد.راهبرد عمومی امام در برخورد با چالش‌های زمان خود راهبردی فرهنگی بود. امام در حل تک تک این مسائل و در برخورد با هر سه آنها شیوه تعامل فرهنگی در واقع شیوه گفت و گو را انتخاب کرده بود. می‌دانیم در تمام دوره ولایت‌عهدی ایشان هر چند که دوره طولانی نبوده با توجه به اینکه امام دارای قدرت سیاسی و سلطه بوده است از سلطه خودش هیچ وقت برای حل چالش‌های خودش استفاده نکرده است. هیچ کس با نظر امام اعدام نشد، زندان نرفت تبعید نرفته حتی در دوره قبل از ولایت عهدی علی رغم اینکه به هر حال از یک سلطه دینی برخوردار بوده هر گز از این سلطه دینی استفاده نکرده و بیشتر با شیوه روشنگری و توجه به تبیین حقایق توجه به مناظره و گفت و به مبارزه علمی پرداخت.

 

ضرورت كسب معرفت درباره امام رضا (علیه السلام)

148 سال بعد از هجرت پيامبر گرامي (صلی الله علیه و آله و سلم) از مكه به مدينه، فرزندي از صلب پاك امامان معصوم (علیه السلام) به دنيا آمد كه پدر بزرگ او، امام صادق (علیه السلام) ديدن و زيارتش را آرزو مي كرد و مكرر به فرزندش امام كاظم مي فرمود:«عالم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در صلب توست و اي كاش او را درك مي كردم و حتماً او همنام اميرالمومنين عليه السلام است».حضرت نجمه مادرگرامي و با فضيلت امام رضا درباره فرزندش فرمود:
«در دوران حمل هيچگونه احساس سنگيني درخود نكردم و همينكه به خواب مي رفتم، صداي تسبيح و تهليل و تمجيد خداوند را از شكم خود مي شنيدم. وقتي فرزندم متولد شد، همسرم موسي ابن جعفر(علیه السلام) فرمود: گوارا باد ترا اي نجمه آنگاه پسرم را در پارچه اي سفيد پيچيدم و به دست امام كاظم دادم، آن بزرگوار در گوش راستش اذان و درگوش چپيش اقامه گفت و آب فرات طلبيد و كامش را با آن آب برداشت و به دست من داد و فرمود:«بگير اين نوزاد را كه باقيمانده خدا و حجت او بعد از من در روي زمين است».(1)بدون شك ، يكي از الطاف و عنايات خداوند بر ملت ايران كه مهر افتخار پيروي از مكتب اهل بيت گرامي نبي مكرم اسلام بر پيشاني خويش دارد اين است كه بارگاه نوراني امام هشتم علي ابن موسي الرضا (علیه السلام) را دركشور عزيز ايران قرار داده تا به بركت آن وجود مقدس، كشور ما از بالاترين نعمات مادي و معنوي برخوردار باشد.امروزه اگر چه تهران پايتخت رسمي كشور و ملت ايران است، اما كيست كه نداند كه اين بارگاه ملكوتي رضوي است كه قبله آمال و آرزوهاي اوست. عشق به امام رضا تاج افتخار اين ملت و تمام ايمان اوست، عشق به امام هشتم دار و ندار اين مردم و همه هستي اوست.قلب تك تك ايرانيان خانه و آشيانه اوست. امام رضا پناهگاه اين ملت و باب الحوائج اوست. ملت ايران امروز بدليل همجواري با امام هشتم مورد غبطه ساير مسلمانان جهان هستند.امروزه آرزوي زيارت امام هشتم براي مسلمانان عراق كمتر از آرزوي زيارت امام حسين (علیه السلام) توسط ايرانيان نيست. عشق و محبت مسلمانان ساير كشورها نسبت به امام رضا عليه السلام نيز همچون ملت ايران در اوج خود قرار دارد.


به شكرانه اين نعمت خداوندي، بر ما ايرانيان فرض است همچنانكه وجود ما مالامال از محبت به آن امام همام است، ظرف وجودي خويش را نيز از معرفت مكتب آن عزيز مملو نمائيم. درست است كه مكتب تشيع، مكتب عشق و دلدادگي است اما تقويت شناخت و معرفت نسبت به خاندان نبوت امري است كه خود آن عزيزان از شيعيان خويش خواسته اند، چرا كه عشق بدون شناخت به تنهايي نمي تواند سازنده و نجات بخش باشد. اين معرفت است كه به انسان ثبات قدم در مسير و قدرت و بينش تشخيص حق از باطل ميدهد.معرفت در واقع چنان بصيرتي به آدمي ميدهد كه همچون چراغ، روشني راه و او ميگردد. پيامبر گرامي (صلی الله علیه و آله و سلم) تكيه گاه دين را فهم دقيق مي داند و عابدي را كه دين شناس نباشد همچون كسي ميداند كه شب مي سازد و روز ويران مي كند. وقتي انسان به دين خود معرفت پيدا مي كند خطر انحراف به حداقل مي رسد و به تعبير حضرت علي (علیه السلام) شبهات به كسي كه زمان خود را بشناسد يورش نمي آورند.
معرفت به دين افرادي همچون ابوذر مي سازد كه در برابر امواج سهمگين حوادث و فتنه ها تا آخر عمر به صراط مستقيم باقي ماند. امام صادق فرمود:«بيشترين عبادت ابوذر انديشيدن و پند گرفتن بود.«بيداري در دين بقول حضرت امير نعمتي است براي كسي كه روزي اش شده است. اصولاً كسي كه به مسايل ديني معرفت پيدا نكرده دين را هرگز نمي تواند ياري برساند.اگر مردم، به امور دين آگاه باشند عوام فريبان ديگر ميداني براي جولان و سوء استفاده از احساسات پاك آنها پيدا نمي كنند، خرافات زماني فرصتي براي رواج پيدا مي كنند كه مردم از حقيقت يك امري مطلع نباشند.
متأسفانه آنچه باعث شده در طول تاريخ، پيامبران و امامان معصوم عليهم السلام و ديگر مصلحان در مظلوميت قرار بگيرند، عدم شناخت و معرفت كافي مردم از مكتب و مرام آن بزرگان بوده است. برگزاري جشنها و اظهار شادي بمناسبت اعياد اسلامي و بويژه ميلاد ائمه اطهار عمل پسنديده و مباركي است، اما اين كافي نيست. حال كه بحمدالله يك نظام اسلامي بر اين كشور حاكم است.جا دارد بيش از اين نسبت به تقويت فهم و معرفت ديني مردم و مكتب ائمه هدي بويژه نور تابان اين مرز و بوم همت شود.صدا و سيما كه درحكم دانشگاه عمومي است، درچنين مناسبت هايي نبايد به پخش چند مداحي و مديحه سرايي قناعت كرده و وظيفه خود را تمام شده حساب كند، بلكه اين رسانه ملي با ظرفيت هايي كه دارد مي تواند نسبت به تهيه و ساخت برنامه هاي محتوايي درهمه ابعاد جهت بالا بردن سطح آگاهي جامعه اقدام نمايد.هر كدام از احاديث نقل شده از معصومين مي تواند موضوعي براي تهيه يك برنامه و حتي ساخت يك فيلم اثر بخش و فرهنگ ساز باشد.
اين رهنمودها بايد در متن زندگي مردم كاربردي شده و جاري و ساري گردد. اميد است روزي شاهد يك خيزش عمومي جهت عمق بخشيدن به سطح معرفت و فرهنگ ديني جامعه باشيم. تا درپـرتو آن ملت عزيز، پله هاي كمال و ترقي را به سرعت طي نموده و «زينتي» براي امامان خويش گردند.

كلام نوراني امام رضا (علیه السلام )

درپايان چند كلام گهربار از امام علي بن موسي الرضا (علیه السلام) هديه خوانندگان مي گردد:هديه كينه ها را از دل مي زدايد. (2)كسي كه اندوه مؤمني را بگشايد خدا روز قيامت اندوه را از قلبش مي زدايد. (3)از ما نيست آن كه دنياي خود را براي دينش و دين خود را براي دنيايش ترك كند. (4)عبادت به بسياري روزه و نماز نيست، بلكه به بسيار انديشيدن دركار خداست.(5)كسي كه از خدا توفيق بخواهد ولي تلاش نكند خود را مسخره كرده است. (6)از ما نيست كسي كه همسايه اش از شر او در امان نباشد. (7)بهترين مال آن است كه آبرو با آن حفظ شود. (8)آن كه صاحب نعمت است بايد كه به خانواده اش وسعت بخشد. (9)بيست سال دوستي موجب خويشاوندي است وعلم بيش از نسبت پدري، صاحبانش را با هم پيوند مي دهد. (10)در هر زمان كه مردم گناه جديدي را رايج كنند، خداوند تبارك و تعالي، بلاي جديدي كه تا آن زمان سابقه نداشته بر آنها نازل مي كند. (11)ثروت جمع نمي شود مگر به 5علت: بخل شديد، آرزوي طولاني، حرص غالب، قطع رحم و ندادن حقوق ارحام و انتخاب دنيا بر آخرت. (12)

پي نوشت ها:

1- عيون اخبار الرضا ج 12- مسند الرضا3-كافي 200.24-بحارالانوارج 785- تحف العقول ص 4426- بحار الانوار ج 787- عيون اخبارالرضا ج 18و 9 بحارالانوار ج 7810- عيون اخبار الرضا 121.2


11و 12-مسندالرضا

 

عقلانيت توحيدي؛ شيوه علمي امام رضا (ع)

يكي از مهمترين دلايل استمرار خط امامت، تحكيم پايه هاي معرفت ديني در ميان امت اسلامي و تثبيت رهاوردهاي پيامبر خاتم(ص) و تفسير صحيح وحي به تناسب استعداد و نياز و شرايط گوناگون جامعه اسلامي بوده است.
تاريخ امامت نشان دهنده اين واقعيت است كه هر يك از امامان در زندگي سياسي، اجتماعي و علمي خود شيوه خاصي را پيموده و اين به خاطر شرايط متفاوت و نيازهاي متنوع جامعه آنان بوده است. اين در حالي است كه اصول و اهداف و پيام اصلي آنان يكي بوده و كمترين تمايز و مغايرتي با يكديگر نداشته است. از ويژگيهاي عصر امام رضا(ع)، گسترش و رواج مباحثات ميان اديان و مذاهب است؛ زيرا در آن عصر گرايش جامعه اسلامي و محافل علمي ديني به بحث و گفت وگو، نشان دهنده راهيابي مباحث مختلف فلسفي و كلامي به حوزه محافل اسلامي و همچنين رشد روحيه كاوشگري در ميان مسلمانان است. از آنجا كه مأمون دستور به ترجمه كتب فلسفي يونان داده بود ، به جهت اهداي جوايز به مترجمان، بسياري از دانشمندان متوجه كتب فلسفه يونان شده و آنها را به زبان عربي ترجمه نمودند. همين امر سبب شد فلسفه يونان كه عمدتاً برگرفته از آراء و نظريات متوالي و افلاطون و ارسطو بود، وارد مباحثات آزاد ميان اديان و مذاهب گردد و محافل علمي اسلامي را دچار تحرك در مباحثات علمي نمايد. هر چند برخي معتقدند كه مأمون براي مقابله با افكار ائمه(ع) و هجمه قرار دادن مباني اعتقادي مسلمانان، دست به اين كار زد تا سرنوشت اسلام همچون مسيحيت دچار انحراف گردد. اما به هر صورت، استقبال اهل بيت(ع) از مباحث آزاد ميان اديان و حضور آنان در اين ميدان، نشانگر آن است كه آنان مباني اعتقادي اسلام را، داراي پايه هاي برهاني و عقلاني قوي دانسته و اعتقاد داشتند كه معارف دين با عقل و علم قابل دفاع بوده و هست. امام رضا(ع) با اطمينان به حقانيت دين و واقع گرايي شريعت محمدي(ص)، ضمن استقبال از ژرفكاوي عقلي در مباحث ديني، همواره پرسشهاي ديني را ارج نهاده و پيروان خود را به تأمل و تدبر و مناظره و مباحثه علمي دعوت مي نمايند. بر همين اساس، امام رضا(ع) با حركت علمي همراه با عقلانيت و استفاده از فرصتها در مباحث و دانش سرشار خويش و با احاطه علمي بر مباني اديان و مذاهب ديگر، تحول علمي عظيمي در تاريخ اسلام ايجاد نموده اند. امام رضا(ع) در مواجهه با تغيير ظاهري علمي در جوامع اسلامي كه با ورود كتابهاي ترجمه شده فلسفي يونان انجام پذيرفته بود، با نوسازي قالبها و روشهاي مناظره و مباحثه، يك انقلاب علمي در عصر خويش ايجاد نمود. تلاش انديشمندان هر جامعه علمي مبتني بر اصول حاكم بر آن جامعه است و در واقع اين اصول است كه به دانشمند مي گويد مسأله چيست و بايد در قالب چه مفاهيم و اصطلاحاتي شكل بگيرد و با كدام اصول و نظريه ها سازگاري دارد، در چنين صورتي اگر انديشمندان نتوانند فضاي حاكم بر جامعه را كه بر اثر تحولات علمي و فرهنگي ايجاد شده است، مديريت نمايند و به آن پاسخ دهند، به لحاظ فكري و انديشه اي وضعيتي بحراني در جامعه ايجاد و چه بسا آرا و نظريات متزلزل و منحرف براي عوام و خواص مسأله انگيز مي شود. در چنين مواقعي، بايد يك تفكر برتر از دانشمندان (كه در جامعه علمي واحدي به كار مشغولند) موجود باشد تا ضمن ايجاد انقلاب علمي، به مديريت افكار بپردازد و امام رضا(ع)، چنين كاري انجام داده است.


وقتي تحول فكري و فرهنگي در جامعه اسلامي عصر امام رضا(ع) ايجاد شد، مسايل نويني جايگزين مسايل موجود گرديد و معيارها، مباني و روشها نيز تغيير كرد. بر همين اساس، برخلاف برخي از رهبران اديان و مذاهب كه پرسش را زمينه گسترش شبهات و مقدمه شك و بي اعتقادي مي دانستند و در مواجهه با آن دچار گسست فكري مي شدند، حضرت رضا(ع) با اطمينان از مباني ديني و بصيرت و آگاهي، به جاي نقل حكايت، به درك و درايت و با استقبال از تضارب آرا، به مناظره و مباحثه و طرح مسايل نوين دين شناسي مي پردازد. بزرگترين خدمت حضرت رضا(ع) به اسلام و مسلمانان اين بود كه ايشان با بينش ديني متكي بر قرآن و سنت، از منظر عقلانيت و خرد، معارف ناب الهي را به جامعه بخصوص انديشمندان انتقال داده و تشنگي روحاني آنان را سيراب نمودند. مهمترين تلاش امام رضا(ع) ارايه تصويري روشن از معارف اسلامي و زدودن انحرافها و افسانه ها از دين بود. در عصر امام رضا(ع) جامعه اسلامي به شدت از ايده هاي صحيح ديني و الگوهاي ارزشي دور مانده بود كه علت آن ورود و نفوذ افكار و انديشه هاي متفاوت از اديان و آيينها و همچنين فلسفه يونان و هند به جامعه اسلامي بوده است.در چنين وضعيتي، حضرت رضا(ع) تنها از ملازمه عقلي استفاده نكرده، بلكه به فلسفه و حكمت بخشي از پديده هاي هستي و باورهاي ديني پرداخته اند.امام(ع) در مناظرات علمي خويش، تمام عناصر و پديده هاي موجود در عالم را با مباني توحيدي و معرفت ديني تحليل و بررسي مي كردند، لذا يكي از روشهاي امام در مناظرات و مباحثات، بهره گيري از آيات قرآن بود.ايشان با استدلال به قرآن، سخنان حق تعالي را سخن نهايي و ترديدناپذير مي دانستند، در مواردي هم افراد مناظره كننده از اديان ديگر بودند، حضرت با نگاهي هستي شناسانه و با بهره گيري از ملازمات عقلي در مناسبات زندگي بشري و فلسفه هستي، فرد مورد نظر را به سوي توحيد رهنمون مي كردند.


خلاصه اينكه، امام رضا(ع)، با نگرش عقلانيت توحيدي و در جهت استمرار خط امامت، در عصري كه اوج گسترش مباحثات كلامي و فلسفي بوده است، ضمن ايجاد دگرگوني در مباني فلسفي و هستي شناسانه برخاسته از تفكر بشر، با الهام از قرآن و روايات اهل بيت(ع) به تبيين اصول و اعتقادات اسلامي و تحكيم پايه هاي معرفت ديني پرداخته اند.

هشت درس و پيام از هشتمين امام (علیه السلام)

اصولا رسول اكرم(ص) و ائمه(عليهم السلام) طبق رواياتى كه داريم قبل‏از اين عالم انوارى بوده‏اند در ظل عرش و در انعقاد نطفه و طينت از بقيه مردم‏امتياز داشته‏اند.» حضرت امام خمينى ضمن بيان مطلب فوق افزوده‏اند: «ومقاماتى دارند الى ماشاء الله چنانكه در روايات معراج جبرئيل عرض مى‏كند: ... هرگاه كمى نزديكتر مى‏شدم، سوخته بودم.
با اين فرمايش كه ... ما با خداحالاتى داريم كه نه فرشته مقرب آن را مى‏تواند داشته باشد و نه پيامبر مرسل.اين‏جزء اصول مذهب ماست كه ائمه(عليهم السلام) چنين مقاماتى دارند. چنانكه به حسب روايات اين مقامات معنوى براى حضرت زهرا(ع) هم هست.» پيشوايان شيعه تمام عمر خويش را صرف بسط احكام و اخلاق و عقايد نمودند و تنهاهدف و مقصدشان نشر احكام خدا و اصلاح و تهذيب بشر بوده، نورشان از بسيط خاك تاآن سوى افلاك و از عالم ملك تا آن سوى ملكوت اعلى پرتوافشانى كرده و مى‏كند. در اين مختصر با استفاده از رهنمودهاى معصومين(عليهم السلام) و علماى بزرگواردر محضر درخشان‏ترين سيماى نورانى از تبار امام كاظم(ع) و آفتاب خطه خراسان‏مى‏نشينيم و از اخلاق امام هشتم، هشت درس فرا مى‏گيريم. دستت نمى‏رسد كه بچينى گلى ز شاخ بارى بپاى گلبن ايشان گياه باش

1- عبادت و نيايش

امام خمينى مى‏نويسد: فرموده ائمه(عليهم السلام) كه: «عبادت ما عبادت احرار است كه فقط براى حب خداست، نه طمع به بهشت‏يا ترس‏از جهنم است‏»از مقامات معمولى و اول درجه ولايت است. از براى آنها در عبادات حالاتى است كه‏به فهم ما و شما نمى‏گنجد. و در جاى ديگر مى‏فرمايد: شما خيال مى‏كنيد گريه‏هاى‏ائمه طاهرين(عليهم السلام) و ... براى تعليم بوده و مى‏خواسته‏اند به ديگران‏بياموزند؟ آنان با تمام آن معنويات و مقام شامخى كه داشتند از خوف خدامى‏گريستند و مى‏دانستند راهى كه در پيش دارند پيمودنش چه قدر مشكل و خطرناك‏است. از مشكلات، سختيها ناهمواريهاى عبور از صراط كه يك طرف آن دنيا و طرف‏ديگرش آخرت مى‏باشد و از ميان جهنم مى‏گذرد خبر داشتند.


از عوالم قبر، برزخ،قيامت و عقبات هولناك آن آگاه بودند از اين روى هيچگاه آرام نداشته و همواره‏از عقوبات شديد آخرت به خدا پناه مى‏بردند. شيخ صدوق (متوفا به سال 381) ازابراهيم بن عباس نقل مى‏كند كه: حضرت رضا(ع) در شب كم مى‏خوابيد و بيشتر بيدارمى‏ماند، اكثر شبهايش را از اول شب تا صبح احيا مى‏داشت (و به عبادت و نيايش‏مى‏پرداخت). و حتى اهل منزل خود را به نماز شب وادار مى‏ساخت. شيخ صدوق در جاى ديگر از رجاء بن ابى‏ضحاك نقل مى‏كند كه وى گفت: مامون به من ماموريت داد تا حضرت رضا(ع) را (به اجبار) از مدينه به مروبياورم (تا تحت نظر باشد) و دستور داشتم از راه مخصوصى امام را بياورم و وى رااز قم عبور ندهم (چون مركز شيعيان بود و احتمال شورش مى‏رفت) و شب و روزمى‏بايست‏به نگهبانى از آن حضرت مشغول باشم. از مدينه تا مرو با حضرت بودم، به‏خدا سوگند كسى را مانند او در تقوا و كثرت ذكر خدا و خوف از او در تمام اوقات‏نديدم. و سپس به تفصيل، كيفيت اداى نمازها و ذكرها و راز و نيازهاى‏حضرت‏راشرح‏مى‏دهد. آن حضرت درباره وحشت و هراس شيطان از نماز و نمازگزارمى‏فرمايد: شيطان همواره از مومنى كه مراقب وقت نمازهاى پنجگانه‏اش باشد در هراس‏است و در صورتى كه وى نمازهاى خود را ضايع كند بر او جرات پيدا مى‏كند و كم كم‏او را در گناهان بزرگ مى‏اندازد.
برخيز و شست و شو كن با اشك خود وضو كن تحصيل آبرو كن در پيشگاه يزدان دور افكن اين ريا را وين كبر و اين هوى رايكدم بخوان خدا را چون عاشقى پريشان

2- انس به قرآن و تامل در آن

اصولا پيوند ميان قرآن و عترت پيوندى عميق،جاودانه و پايدار است كه حديث‏شريف ثقلين بدان شهادت داده است.
شيخ صدوق از يكى از معاصران حضرت چنين نقل كرده است: همه كلام حضرت و جوابها ومثالهايش برگرفته از قرآن بود، هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى‏كرد و مى‏فرمود: اگر بخواهم در كمتر از سه روز هم مى‏توانم آن را ختم نمايم اما هرگز به آيه‏اى‏نمى‏رسم مگر اينكه در معناى آن و اينكه درباره چه چيزى و در چه وقتى نازل گشته،مى‏انديشم.
آن حضرت در مورد پيروى از قرآن مى‏فرمايد: قرآن كلام و سخن خداست ازآن نگذريد و هدايت را در غير آن نجوييد كه گمراه مى‏شويد. (12)

3- اطاعت از ولى امر

اساسا تمامى ائمه اطهار(عليهم السلام) تا قبل از رسيدن به‏مقام امامت مطيع‏ترين فرد نسبت‏به ولى امر خويش بوده‏اند.
امام كاظم(ع) فرموده‏اند: «على، پسرم، بزرگترين فرزندم است و سخنانم راشنواتر و دستوراتم را مطيع‏تر است‏».
و اينك ما كه در زمان غيبت‏حضرت صاحب‏العصر(ع) بسر مى‏بريم نيز بايستى با تمام توان خويش از ولايت فقيه كه منصب‏نمايندگى از جانب حضرت حجت(ع) است، حمايت و پاسدارى نماييم. و چه بسيار دور ازحقيقت‏اند آنان كه با طرح شبهات كودكانه مى‏خواهند اصل ولايت فقيه را زير سؤال‏برند، در صورتى كه اطاعت از ولى فقيه در زمان غيبت، مورد تصريح حضرات‏معصومين(عليهم السلام) قرار گرفته است و حضرت امام خمينى نيز به تفصيل در كتاب‏ولايت فقيه به شرح آن پرداخته‏اند. در قسمتى از كتاب فوق مى‏خوانيم: الفقهاء امناء الرسل .. همانطور كه پيغمبر اكرم مامور اجراى احكام و برقرارى‏نظامات اسلام بود و خداوند او را رئيس و حاكم مسلمين قرار داده و اطاعتش راواجب شمرده است فقهاى عادل هم بايستى رئيس و حاكم باشند و اجراى احكام كنند ونظام اجتماعى اسلام را مستقر گردانند.

4- علم و دانش

شيخ طبرسى (از علما و دانشمندان قرن ششم) نقل مى‏كند كه: امام كاظم(ع) همواره به فرزندان خويش مى‏فرمود: اين برادر شما، على بن موسى،عالم آل محمد است، پس از وى در مورد اديان خود بپرسيد و آنچه به شما تعليم‏مى‏دهند را حفظ كنيد، چرا كه از پدرم (امام صادق(ع‏» چندين بار شنيدم كه‏مى‏فرمود: عالم آل محمد در صلب توست و اى كاش او را درك مى‏كردم. يك بار خودآن حضرت فرمودند: من در روضه (مسجد النبى ص) مى‏نشستم، در مدينه دانشمندان زيادى بودند، هرگاه‏يكى از آنها در پاسخ دادن به مطلبى عاجز مى‏گشت، همگى به من اشاره مى‏كردند ومسائلى را پيش من مى‏فرستادند و من به آنها پاسخ مى‏دادم. آرى! از سربلندى‏نديده قافش صداى سيمرغ.


شيخ طبرسى از هروى نقل كرده است كه: هيچ كس را دانشمندتر از على بن موسى‏الرضا(ع) نديدم و هيچ دانشمندى نيز وى را نديد مگر اينكه همانند من به فضل ودانش او شهادت داد. شيخ صدوق مى‏نويسد: مامون افرادى را از فرقه‏ها و گروههاى‏مختلف و گمراه دعوت مى‏كرد و قصد آن داشت تا بر امام در بحث و مناظره پيروزشوند و اين به جهت‏حقد و حسدى بود كه نسبت‏به آن حضرت در دل داشت، اما امام باكسى به بحث ننشست جز آنكه در پايان به فضيلت آن حضرت اعتراف كرد و در برابراستدلال امام سر فرود آورد. آرى «چراغى را كه ايزد برفروزد» هيچكس را توان‏خاموشى آن نخواهد بود. خود حضرت امام رضا(ع) مى‏فرمايد: ... آنگاه كه من بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجيل با انجيلشان و براهل زبور با زبورشان و بر صائبين با زبان عبرى خودشان و بر هربذان با زبان‏فارسى‏شان و بر روميان با زبان خودشان و بر اصحاب مقالات با لغت‏خودشان استدلال‏كنم. و آنگاه كه هر دسته‏اى را محكوم كردم و دليلشان را باطل ساختم و دست ازعقيده و گفتار خود كشيدند و به گفتار من گراييدند مامون در مى‏يابد مسندى كه‏بر آن تكيه كرده است‏حق او نيست و در اين هنگام پشيمان مى‏گردد. سپس فرمود: «ولا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم‏».

5-امر به معروف و نهى از منكر

طبق تصريح آيات قرآن و روايات‏اهل بيت(عليهم السلام) امر به معروف و نهى از منكر از اهميت ويژه‏اى برخورداراست و اصولا ساير واجبات به واسطه آن دو برپا مى‏گردند. اميرالمؤمنين(ع) فرموده است: امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنيد كه در غير اين صورت ستمگران برشما مسلط مى‏گردند و آنگاه هر قدر هم كه دعا كنيد اجابت‏نمى‏شود. در جاى ديگر نيز فرموده‏اند: قوام دين در سه چيز خلاصه مى‏شود: امر به معروف، نهى از منكر و اقامه حدود. با توجه به فرمايش حضرت رسول اكرم(ص) كه بالاترين جهاد سخن‏عدلى است كه نزد فرمانرواى ظالمى ايراد گردد حضرت رضا(ع) در مقاطع مختلف‏زندگى خويش با جلوه‏هاى گوناگون توانست‏با بالاترين جهاد سياستهاى باطل‏زمامداران ستمگر زمان خويش را نقش بر آب نمايد و چهره حق و حقيقت رابنماياند. نقش امر به معروف و نهى از منكر به حدى در زندگى آن حضرت بارز بود كه يكى ازمهمترين علل شهادت حضرت رضا(ع) محسوب مى‏گردد. مرحوم شيخ صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا(ع) در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه‏خبر نقل كرده است كه مويد ادعاى مزبور مى‏باشد.


و جالب اينجاست كه در ضمن خبراول حضرت به پرونده ثروتهاى بادآورده مامون و غيرقانونى بودن آنها نيز اشارت‏كرده است. مرحوم شيخ كلينى (متوفا به سال‏329) درباره عذاب تاركان امر به معروف و نهى‏از منكر حديثى از امام رضا(ع) نقل كرده كه آن حضرت از قول رسول خدا(ص) فرموده: زمانى كه امت من نسبت‏به امر به معروف و نهى از منكر سهل انگارى كنند ومسووليت را به گردن يكديگر اندازند (و هر كس منتظر اين باشد كه ديگرى آن راانجام دهد) در اين صورت بايستى منتظر عذاب الهى باشند و اين كار آنها به منزله‏اعلان جنگ با خداست. يكى از كنيزان مامون چنين گفته است: «هنگامى كه در منزل مامون بوديم در بهشتى از خوردنى‏هاى و نوشيدنى‏ها و بوى خوش و پول فراوان بسرمى‏برديم اما همين كه مامون مرا به امام رضا(ع) بخشيد ديگر از آن همه ناز ونعمت‏خبرى نبود، زنى كه سرپرست ما بود، شب ما را بيدار مى‏كرد و به نماز وادارمى‏ساخت كه بر ما سخت و گران مى‏آمد و آرزو مى‏كردم از آنجا رهايى يابم ..»


كه‏البته به زودى توسط حضرت به ديگرى بخشيده شد زيرا لياقت‏خدمت در منزل امام رانداشت.
همانطور كه ملاحظه مى‏شود، امام نسبت‏به نماز شب خواندن اهل منزل عنايت‏داشتند و لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند كه آنها را در آن موقع بيدارنمايند. در اينجا يادآورى اين نكته بجاست كه ميان «تحميل عقيده‏» و «تحميل‏عمل در برخى امور» تفاوت وجود دارد. در قرآن كريم مى‏خوانيم: «لا اكراه فى الدين‏»[در دين تحميل عقيده راه ندارد.] در صورتى كه تحميل عمل در برخى ازموارد كه مصلحت‏بالاترى وجود دارد نه تنها جايز بلكه ضرورى مى‏باشد. به عنوان‏مثال وقتى معلمى دلسوز، دانش‏آموز خود را به انجام پاره‏اى از تكاليف وادارمى‏سازد، هيچگاه نمى‏خواهد تحميل عقيده نمايد بلكه به خاطر در نظر گرفتن صلاح ومصلحت دانش‏آموزش به وى نوعى عمل را اجبار مى‏كند و چه بسا همان دانش‏آموز پس ازرسيدن به مدارج عالى علمى از كار معلم بسيار خشنود و دلشاد گردد. تذكرات دلسوزانه خمينى كبير را مرورى دوباره كنيم: بايد همه بدانيم كه آزادى‏به شكل غربى آن كه موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مى‏شود از نظر اسلام وعقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانى‏ها و كتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت‏عمومى و مصالح كشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيرى از آنها واجب‏است و از آزادى‏هاى مخرب بايد جلوگيرى شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه‏برخلاف مسير ملت و كشور اسلامى و مخالف با حيثيت جمهورى اسلامى است‏بطورقاطع اگرجلوگيرى نشود همه مسوول مى‏باشند و مردم و جوانان حزب‏اللهى اگر برخورد به يكى‏از امور مذكور نمودند به دستگاههاى مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهى نمودندخودشان مكلف به جلوگيرى هستند خداوند تعالى مددكار همه باشد.

6- هشيارى سياسى و سازش ناپذيرى

ائمه(عليهم السلام) نه فقط خود با دستگاههاى‏ظالم و دولتهاى جائر و دربارهاى فاسد مبارزه كرده‏اند بلكه مسلمانان را به جهادبر ضد آنها دعوت نموده‏اند، بيش از پنجاه روايت در وسائل الشيعه و مستدرك‏و ديگر كتب هست كه «از سلاطين و دستگاه ظلمه كناره‏گيرى كنيد و به دهان مداح‏آنها خاك بريزيد، هر كس يك مداد به آنها بدهد يا آب در دواتشان بريزد چنين وچنان مى‏شود ..» خلاصه دستور داده‏اند كه با آنها به هيچ وجه همكارى نشود وقطع رابطه بشود.
امام خمينى در جاى ديگر اينطور مى‏فرمايند: ائمه ما(عليهم السلام) همه شان كشته شدند براى اينكه همه اينها مخالف با دستگاه ظلم‏بودند اگر چنانچه امامهاى ما تو خانه‏هايشان مى‏نشستند .. محترم بودند،روى سرشان مى‏گذاشتند ائمه ما را، لكن مى‏ديدند هر يك از اينها حالا كه‏نمى‏تواند لشركشى كند از باب اينكه مقتضياتش فراهم نيست، دارد زيرزمينى اينهارا از بين مى‏برد، اينها را مى‏گرفتند حبس مى‏كردند .. مرحوم شيخ كلينى از قول‏يكى از ياران امام رضا(ع) مى‏نويسد:
پس از آنكه حضرت رضا(ع) به امامت رسيد سخنانى ايراد فرمود كه بر جان وى‏ترسيديم و لذا به آن حضرت عرض شد: مطلبى آشكار كردى كه بيم داريم اين طاغوت(هارون) بر عليه شما اقدامى كند، و حضرت در جواب فرمود:
هر كارى مى‏تواند انجام دهد .. يكى ديگر از ياران حضرت مى‏گويد: به امام عرض كردم: شما خود را به اين امر (يعنى امامت) شهره ساخته و جاى پدرنشسته‏ايد، در حالى كه از شمشير هارون خون مى‏چكد (و دوران اختناق عجيبى‏حكمفرماست، شما با چه جراتى چنين مى‏كنيد؟!) كه آن حضرت با پاسخ خود به وى‏فهماند كه اين مسائل و ماموريتهاى ائمه(عليهم السلام) قبلا از جانب الهى تعيين‏شده و هارون قدرت مقابله با حضرت را ندارد.


امام هشتم با هشيارى سياسى خويش‏توانست پس از مرگ هارون (كه در سال دهم از امامت‏حضرت اتفاق افتاد) در دوران‏نزاع و كشمكش‏هاى ميان دو برادر (يعنى امين و مامون) به ارشاد و تعليم و تربيت‏شيعه ادامه دهد.
و بالاخره پس از به قدرت رسيدن مامون، با حركتها و موضعگيريهاى دقيق وحكيمانه نقش عظيم خويش را به خوبى ايفا نمود. همانطور كه معروف است مامون در ميان خلفاى بنى‏عباس از همه داناتر و زيرك‏تربود، از علوم مختلف آگاهى داشت و تمام اينها را وسيله‏اى براى پيشبرد قدرت‏شيطانى خويش قرار داده بود و از همه مهمتر جنبه عوام فريبى وى بود. وى با طرح‏يك نقشه حساب شده، ولايت عهدى حضرت را پيشنهاد كرد كه اهداف مختلفى را دنبال‏مى‏نمود از جمله: در هم شكستن قداست و مظلوميت امامان شيعه و پيروانشان،مشروعيت‏بخشيدن به حكومت‏خويش و خلفاى جور قبلى و كسب وجهه و حيثيت‏براى خويش،تخطئه شيعيان مبنى بر عدم اعتنا به دنيا و رياست، كنترل مركز و كانون مبارزات، دور كردن امام از مردم و تبديل امام به يك عنصر دربارى و توجيه‏گر دستگاه. مقام معظم رهبرى حضرت آيه‏الله خامنه‏اى (مدظله العالى) ضمن برشمردن و توضيح‏اهداف فوق فرموده‏اند: در اين حادثه، امام هشتم على بن موسى الرضا(ع) در برابر يك تجربه تاريخى عظيم‏قرار گرفت و در معرض يك نبرد پنهان سياسى كه پيروزى يا ناكامى آن مى‏توانست‏سرنوشت تشيع را رقم بزند، واقع شد. در اين نبرد رقيب كه ابتكار عمل را بدست‏داشت و با همه امكانات به ميدان آمده بود مامون بود.


مامون با هوشى سرشار و تدبيرى قوى و فهم و درايتى بى‏سابقه قدم در ميدانى‏نهاد كه اگر پيروز مى‏شد و اگر مى‏توانست آنچنانكه برنامه‏ريزى كرده بود كار رابه انجام برساند يقينا به هدفى دست مى‏يافت كه از سال چهل هجرى يعنى از شهادت‏على بن ابيطالب(ع) هيچيك از خلفاى اموى و عباسى با وجود تلاش خود نتوانسته‏بودند به آن دست‏يابند يعنى مى‏توانست درخت تشيع را ريشه‏كن كند و جريان معارضى‏را كه همواره همچون خارى در چشم سردمداران خلافتهاى طاغوتى فرو رفته بود بكلى‏نابود سازد. اما امام هشتم با تدبيرى الهى بر مامون فائق آمد و او را درميدان نبرد سياسى كه خود به وجود آورده بود بطور كامل شكست داد و نه فقط تشيع‏ضعيف يا ريشه‏كن نشد بلكه حتى سال دويست و يك هجرى يعنى سال ولايتعهدى آن حضرت‏يكى از پر بركت‏ترين سالهاى تاريخ تشيع شد و نفس تازه‏اى در مبارزات علويان‏دميده شد و اين همه به بركت تدبير الهى امام هشتم و شيوه حكيمانه‏اى بود كه آن‏امام معصوم در اين آزمايش بزرگ از خويشتن نشان داد. آرى نمونه‏هاى هشيارى وتيزبينى آن حضرت در قضاياى متعددى جلوه‏گر است مانند ماجراى نماز عيد كه هر چندبا پيشنهاد مامون بود اما حركت و شيوه حضرت به گونه‏اى بود كه مامون دستورجلوگيرى از اقامه نماز را صادر كرد و به قول رهبر عزيزمان «مامون را درميدان نبردى كه خود به وجود آورده بود بطور كامل شكست داد.»

7- تواضع و فروتنى

مرحوم شيخ صدوق به نقل از يكى از معاصران حضرت رضا(ع)مى‏نويسد: چون سفره انداخته مى‏شد، غلامانش حتى دربان و نگهبان نيز با اوسر يك سفره مى‏نشستند. مرحوم ابن شهر آشوب (متوفا به سال 588) نيز مى‏نويسد:
روزى امام وارد حمام شد، مردى (كه حضرت را نمى‏شناخت) از وى درخواست كرد تا اورا كيسه كشد، امام نيز پذيرفت و مشغول شد. حاضران به آن مرد، حضرت را معرفى‏كردند و او با كمال شرمندگى و سرافكندگى از حضرت پوزش خواست اما حضرت رضا(ع)او را آرام نمود و به كار خود همچنان ادامه داد. مرحوم كلينى طبق حديثى فرموده: شبى امام مهمان داشت، در ميان صحبت، چراغ دچار نقص گشت، مهمان خواست‏آن را اصلاح نمايد ولى حضرت اجازه نداد و خود به اصلاح آن پرداخت. مرحوم علامه مجلسى (متوفا به سال 1111) چنين نقل كرده است: مردى از اهالى بلخ گويد:
در سفر خراسان با حضرت همراه بودم، به دستور وى سفره‏انداخته شد و خدمتكاران و غلامان، چه سياهان و چه غير ايشان، همگى را بر سر يك‏سفره نشاند، به امام عرض كردم: فدايت‏شوم خوب بود براى اينها سفره جداگانه‏اى‏مى‏انداختيد. حضرت فرمود: ساكت‏باش. پروردگار همه يكى است، پدر و مادر همه يكى است و پاداش و جزا (فقط) به عمل‏بستگى دارد (نه بر حسب و نسب و جاه و مقام).

8- احترام و محبت‏به ديگران

مرحوم اربلى (از دانشمندان قرن هفتم) در خبرى‏كه نقل نموده است از قول يكى از معاصران امام رضا(ع) مى‏نويسد:
هرگز نديدم كه‏امام در سخن خويش نسبت‏به كسى بى‏احترامى كند و هرگز نديدم كه كلام ديگرى‏را قطع كند، و مى‏گذاشت تا سخنانش به پايان رسد .. هيچگاه در برابر كسى كه‏مقابلش نشسته بود پاهايش را دراز نمى‏كرد و تكيه نمى‏زد. هرگز نديدم به هيچيك‏از خدمتكاران و غلامانش ناسزا گويد .. آن حضرت فرموده است: محبت‏به ديگران‏نيمى از عقلانيت و خرد ورزى است. و از آنجا كه درصد قابل توجهى از كينه‏ها ودلخورى‏ها به سبب سخنان بى‏مورد و بعضا نيش‏دارى است كه نسبت‏به يكديگر اظهارمى‏گردد و شايد در اكثر موارد نيز بى‏قصد و غرض باشد آن حضرت فرموده‏اند:


سكوت موجب جلب محبت مى‏گردد.

پوزش

در پايان، از محضر نورانى امام رئوف و مهربان‏حضرت رضا(ع) پوزش مى‏طلبيم; چرا كه بيان يك ويژگى از ويژگيهاى خدايى ايشان ازعهده كسى ساخته نيست.

كتاب فضل ترا آب بحر كافى نيست        كه تر كنم سرانگشت و صفحه بشمارم

نقش امام رضا(ع) در نهضت تولید علم

عصر امام رضا(ع)، عصر شكوفایی مجدد علوم اسلامی، رونق و رشد اندیشه ها، ورود افكار بیگانه در جامعه اندیشمندان مسلمان و شكل گیری مكاتب فكری گوناگون براساس افكار التقاطی و وارداتی بوده است. این مسأله زمانی پررنگتر شد كه مأمون بر ترجمه كتابهای فلسفی یونان اصرار ورزید.

مسلماً در آن زمان یك هیأت نیرومند علمی در دربار وجود نداشت كه آثار بیگانگان را مورد نقد و بررسی دقیق قرار دهد و آن را از صافی جهان بینی اسلامی بگذراند، دردها و ناخالصیها را بگیرد و تنها آنچه را كه صاف و بی غل و غش است در اختیار جامعه اسلامی قرار دهد.

رسیدن به این اهداف در سایه اهتمام به علم و تولید علم امكان پذیر است. لذا حضرت رضا(ع) با توجه به احاطه بر علوم مختلف بر فضای علمی و فرهنگی عصر خویش تأثیر فراوان گذاشتند و توانستند جامعه اسلامی را برای عصرهای متمادی از فیض توانمندیهای علمی خود بهره مند سازند. با توجه به اهمیت بحث نهضت تولید علم در جامعه کنونی و نقش اهل بیت(ع) در تولید علم به بررسی وضعیت علمی جامعه عصر ایشان و نقش حضرت رضا(ع) در این زمینه پرداختیم. به همین جهت گفتگویی انجام داده ایم با حجةالاسلام دكتر حسن رضایی مهر استاد حوزه و دانشگاه كه تقدیم حضورتان می گردد.

* به عنوان اولین سؤال، بفرمایید علم در اسلام از چه جایگاهی برخوردار است؟

** علم و عالم در اسلام از جایگاه رفیعی برخوردار است و این واقعیتی است كه بر هیچ طالب حقیقی پوشیده نیست چرا كه با كمترین تتبع در متون اسلامی می توانیم به فضیلت و جایگاه علم ار نظر اسلام پی ببریم.

كتاب و سنت مملو از آیات و روایات در این زمینه است، به عنوان نمونه؛ ماده علم با اشكال مختلف بیش از 850 بار در قرآن تكرار شده است.

اولین سوره ای كه بر پیامبر(ص) نازل شده نیز بیانگر فضیلت علم نزد پروردگار است. چرا كه خداوند مطلع سخن خود را بیان عظمت علم قرار داده است و این بیانگر شرافت علم خصوصاً علم توحید كه مدار هر علمی است- می باشد.

شهید ثانی(ره) با تعبیر زیبایی در این باره می فرماید: «خداوند كتابش را با بیان نعمت ایجاد انسان آغاز نموده و بلافاصله نعمت علم و بینش را تذكر داد یعنی به اولین مرحله شكل گیری انسان و سپس به كمال او كه عالم شدن است، اشاره می كند.

به تعبیر شهید ثانی(ره) خداوند در این سوره به این نكته اشاره می كند كه: ارتقای انسان از پایین ترین مراتب وجودی به عالی ترین مراتب تعالی، بواسطه علم و دانش است.

چرا كه اگر غیر از علم چیز دیگری ملاك برتری به شمار می رفت باید بلافاصله پس از خلقت انسان به آن اشاره می كرد لذا این آیه موقعیت علم را از دیدگاه اسلام شفاف می كند.

در برخی آیات دیگر خداوند در راستای ترغیب بندگان به تحصیل علم، طرق تحصیل آن را به بنده نشان می دهد. «ا... اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شیئاً و جعل لكم اسمع و الابصار والا فئده لعكم تشكرون».

خداوند در این آیه به وسایل طریق كسب علم و معرفت و به علاقه انسان به تحصیل علم جهت خروج از جهل و نادانی اشاره می كند.

روایات بسیاری در باب تمجیدعلم آمده است كه معروفترین آنها روایت «طلب العلم فریضه علی كل مسلم و المسلمه» می باشد، از حضرت علی(ع) نقل شده است كه: مردم بدانید كمال دینداری و نقطه اوج آن دانش آموختن و عمل به آن است.

توجه قرآن و اهل بیت(ع) به علم آموزی، توجه بسیاری از متفكران غیر اسلامی را به خودش جلب كرده است.

«جان دیون پورس» در این باره می گوید: شاید هیچ ملتی قبل از مسلمانان وجود نداشته اند كه برای كسب دانش از آغاز تا انجام آن به این اندازه ارزش قائل شده باشد.

هم قوانین مكتوب و هم آداب و سنن مسلمانان به این فكر پسندیده كمك كرد. رهبران مسلمانان سخنانی دارند كه به این مهم اشاره می كند، مثل این كه مداد علما برتر از خون شهداست. یا كسی كه خودش را در راه تعلیم و تربیت فرزندش قرار دهد، بهشت بر او واجب است.

وی با استناد به یكسری احادیث نبوی به این نكته اشاره می كند كه در خصوص توجه به علم كسی به پای مسلمانان نمی رسد.

«گوستاولوبون فرانسوی» نیز درباره جایگاه علم در اسلام معتقد است:

اسلام از هر دینی برای اكتشافات و اختراعات ارزش بیشتری قایل شده است.

«پروفسور گرام بان» نیز می گوید: تمدن اسلامی در عین اینكه بسیار انتخابگر است و مشاركتهای خارجی را پذیرفته و حتی در جستجوی آن بوده است اما هویت خود را حفظ كرده است.

رهبران اسلام، علمای بیگانه را برای تعلیم به مسلمانان دعوت كردند و از علم آنان علماء و فضلای بزرگی تربیت نمودند. موفقیت و شكوفایی تمدن اسلامی به شریعت اسلام وابسته است.

* وضعیت علمی مسلمانان در عصر امام رضا(ع) چگونه بوده است؟

** معارف اسلامی به دلیل استواری و غنا، در مدت كوتاهی پس از رحلت پیامبر(ص) سراسر جهان را فرا گرفت، علت این مسأله علم خواهی مسلمانان بود كه باعث شد تا آنان در كنار پیشرفتهای سیاسی و عقیدتی، فرآورده های علمی خود را به سایر كشورها منتقل سازند و در عوض به دستاوردهای علمی آنان دست یابند.

یكی از خصایص ارزنده اسلام، علم پذیری آن است كه بعضاً به آن اشاره شده است و دانشمندان غربی نیز به آن اذعان داشته اند، این ویژگی باعث شد تا كتابهای مختلف علمی از مصر، یونان، هند، روم و ایران وارد فضای علمی مسلمانان شود و علمای اسلام به ترجمه، نقد و بررسی این كتب بپردازند و این امر باعث ایجاد نوآوریهای زیادی در عرصه علم و تألیف در حوزه های متعدد از ناحیه مسلمانان شد.

عصرامام رضا(ع)، عصر نهضت ترجمه بود به همین دلیل علما و دانشمندان از نقاط مختلف جهان به خراسان می آمدند و به بحث و گفت و گو می پرداختند.

نكته قابل توجه این است كه این اتفاقات در عرصه علوم اسلامی تنها نتیجه فضای فرهنگی جامعه آن دوران نبود بلكه نتیجه مستقیم تعالیم آسمانی اسلام بود.

در عرصه امام رضا(ع) در مرحله اول علمای دینی پرچمدار تحول علمی بودند و بعد مأمون با هر نیتی كه داشت در ترجمه كتابهای یونانی كوشش فراوانی كرد، نهضت ترجمه تأثیر فراوانی در شكوفایی علمی مسلمانان گذاشت، اما این تأثیرگذاری عاری از مسایل نگران كننده نبوده است چرا كه مترجمان متعصب فرق غیر اسلامی مانند زرتشتیان كه كار ترجمه را انجام می دادند در كار خود حسن نیت نداشتند، عده ای هم سعی داشتند از بازار داغ ورود علوم بیگانه برای نشر عقاید خود استفاده كنند. لذا متون ترجمه شده خالی از خرافات و عقاید انحرافی نبود.

این وضعیت به وجود آمده مسؤولیت امام رضا(ع) را چند برابر كرد. چون ایشان باید مردم را از این ورطه نجات می دادند.

عقل گرایی مفرط كه نتیجه توجه بیش از اندازه به مباحث عقلی كتابهای یونانی بود، بسیاری از مسلمانان به معتزله سوق داد، البته نقش مأمون در این راستا بسیار مهم بوده است.

عقل گرایی محض در آن زمان تا جایی پیش رفت كه عده ای گمان كردند، تنها عقل است كه سرچشمه معرفت است و خود را از وحی بی نیاز می دانستند.

دكتر طه حسین اندیشمند مصری در همین رابطه می گوید: همین عقل گرایی افراطی بود كه درهای اختلاف را به روی مسلمانان گشود، هر جمعیتی به استدلالهای واهی استناد كردند، بدین وسیله شمار فرق اسلامی از هفتاد هم گذشت.

این وضعیت وظیفه خطیر امام رضا(ع) را روشنتر می سازد. از این روست كه می بینیم امام رضا(ع) در راستای تصحیح افكار مسلمانان به تبیین معارف دین می پردازد و با شركت در جلسات مناظره و استفاده از بهترین شیوه ها در بیان عقاید دین راه و روش ترسیم حقایق دینی و تحقیق و تتبع را به دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان آموزش می دهد تا مسلمانان را از خطر انحراف نجات دهند.»

در یك نگاه كلی عصر امام(ع) به سطح مطلوبی از توسعه رسیده بود كه عاری از انحرافات و خرافات عقیدتی نبود، لذا امام رضا(ع) باید ایستادگی در برابر این عقاید به ارشاد اهل علم می پرداختند.

* شما علت رویکرد مسلمانان در عصر امام رضا(ع) به تولید علم را در چه می بینید؟

** چند امر در این قضیه دخیل بوده است: یكی از عوامل توسعه علمی در عصر امام رضا(ع) همان بحث نهضت ترجمه است كه به آن اشاره شد. قطعاً وقتی ترجمه كتابهای بیگانه با دامنه ای وسیع در محیط جامعه اسلامی رواج پیدا كند، فواید علمی فراوانی خواهد داشت كه مهمترین آنها نقد و بررسی كتابهاست كه همین نقدها و ارزیابی ها باعث باز شدن درهای بسیاری از علم شد و دانشمندان اسلامی در بعضی از علوم به شكوفایی هایی دست یافتند و فرآورده های ارزشمندی پیرامون مباحث مطروحه كسب نمودند كه در آن متون یافت نمی شد. این مسأله یكی از عللی بود كه اهل علم آن زمان را به سمت تولید علم كشاند.

ورود دانشمندان سایر بلاد به جامعه اسلامی نیز به توسعه علمی جامعه مسلمانان كمك كرد. محافل علمی كه توسط این دانشمندان تشكیل می شد. مسلمانان را به تولید علم ترغیب می كرد. علت دیگر، عملكرد مأمون عباسی در تشكیل جلسات علمی در خراسان و دعوت از دانشمندان مختلف به خراسان بود. همچنین وی مبالغ هنگفتی در ترجمه كتابهای یونانی هزینه كرد.

برخی از اهل نظر معتقدند، مأمون انگیزه هایی غیر از توسعه علمی داشته است، به عقیده ایشان، مغلوب كردن امام رضا(ع) در این جلسات و معرفی خود به عنوان شخصیت سیاسی طرفدار علم از جمله دلایل وی برای تشكیل جلسات مناظره علمی بوده است چرا كه مأمون پس از شهادت حضرت رضا(ع) دیگر حاضر نشد تا به تشكیل این جلسات بپردازد.

در واقع مأمون با تشكیل این جلسات قصد داشت تا علاوه بر تخریب چهره علمی حضرت رضا(ع) كه به لحاظ علمی بر جامعه اسلامی سایه افكنده بود، به تحكیم پایه های حكومت خود بپردازد. اما به هر حال مأمون با هر نیتی كه به این اقدامات دست زد باعث رویكرد جامعه اسلامی عصر خود به توسعه علمی شده است.

اما اصلی ترین گزینه در این راستا وجود امام رضا(ع) به عنوان عالم آل محمد(ص) بوده است. ایشان با توجه به برخورداری از قدرت تكلم در حوزه های مختلف علمی به عنوان شخصیت منحصر به فرد علمی در عصر خود- و البته اعصار پس از خود- شناخته شدند بطوری كه در هر حركت علمی به عنوان منشأی اثر و تحول در آن حوزه حضور داشتند، تأثیر حضور ایشان در توسعه علمی و تولید علم در آن دوران غیر قابل انكار است.

طرح مسایل علمی كه تا آن زمان از جانب كسی مطرح نشده بود، ارایه نظرات جدید و راهكارهای علمی در رشته های مختلف طبیعی و نیز در مباحث نظری و اندیشه ای، ورود اهل نظر را به حوزه تتبع و تحقیق شدت بخشید. لذا حضور مؤثر امام رضا(ع) باعث تحولی شگرف و جهشی بزرگ در عرصه تولید علم شد.

* امام رضا(ع) چه نقشی در جهت دهی فكری و سالم سازی افكار ایشان در این راستا ایفا كردند؟

** وجود فرق فكری مختلف در عصر امام رضا(ع)، نیاز جامعه آن روز را به وجود حضرت رضا(ع) روشن می سازد. حضرت رضا(ع) نیز در این راه اقدامات مؤثری انجام دادند.

مسافرتهای ایشان به بصره و كوفه برای پاسخگویی به عقاید باطل برخی فرق فكری یكی از این اقدامات است.

كارآمدترین اقدام ثامن الحجج(ع) در وضعیت آن روز با توجه به آشفتگی های موجود، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارایه طرق شناخت حق و باطل و اقدام به یك كار معرفت شناختی در خصوص عقاید رایج و در راستای تثبیت عقاید حق بود.

یكی دیگر از اقدامات امام هشتم(ع) كه در هدایت فكری مسلمانان مؤثر بود؛ ایجاد فضای علمی مناسب برای ارایه طرح و نظرات و اندیشه های مخالفان بود.

با توجه به این كه جامعه آن روز مملو از آرا و نظرات صحیح و سقیم بود و اهل علم با این آرا درگیر بودند، طبعاً اگر بطلان آن نظرات و اندیشه ها ثابت نمی شد، درصد تأثیر پذیری اهل علم از آن نظرات بیشتر می شد و تأثیر عمیقی بر نوع تفكر مردم می گذاشت. برای رهایی از چنین وضعیتی لازم بود، اندیشه های مخالف مطرح و مورد نقد و بررسی منطقی و علمی قرار گیرد.

عملی شدن این امر مستلزم ایجاد فضای مناسب علمی در سایه آزادی بیان و اندیشه است. امام رضا(ع) با اهتمام به همین روش و نقد آرای مخالفان تأثیر شگرفی در نگرش صحیح و منطقی مسلمانان در باب تحقیق گزاره های دینی و علمی و حتی نظرات ارایه شده گذاشتند.

یكی دیگر از موارد تأثیرگذاری امام رضا(ع) بر نوع تفكر جامعه آن زمان القای این نكته بود كه دفاع از هر عقیده ای باید بر اسلوب منطق و روش عقلانی باشد. به عبارت دیگر، دفاع عقلانی از یك مدعا امری بود كه امام رضا(ع) در موارد متعدد آن را مورد توجه قرار می داد.

با این رویكرد صاحب هر عقیده ای، برای اثبات آن باید آن را با اسلوب منطقی منطبق می كرد. همه طرفهای گفت و گو دراین امر مشترك بودند. در واقع این قاعده مناظره توسط حضرت رضا(ع) در جلسات مناظره پایه ریزی شد و نتیجه آن بسته شدن مغالطه و سفسطه در اثبات عقاید بود.

جامعه علمی در شناخت افكار و اندیشه های مختلف، آن را با عقل محك می زد و همین مسأله باعث شد تا بسیاری از مذاهب و اندیشه های رایج آن دوران باطل شناخته شوند.

این مسأله بزرگترین تأثیر امام رضا(ع) در نگرش فكری جامعه آن دوران بود، در واقع امام (ع) جامعه خود را در مقابل این آرا واكسینه كردند.

تأثیر  دیگری كه بسیار مهم است، مربوط به حوزه عمل است.

امام رضا(ع) با شركت در جلسات مناظره ای كه قبل از دوران ولایت عهدی خود تشكیل می داد یا در دوران ولایت عهدی توسط مأمون برگزار می شد، عملاً روش منطقی بحث و مناظره و تحقیق و تتبع را نشان دادند و با ارایه آزادانه اندیشه های مخالف صاحبان ادیان مختلف، و پاسخگویی عقلانی و با استفاده از نظرات خود آنها كه باعث مغلوب شدن آنها شد، نگرشی سالم در اهل نظر ایجاد كردند.

* با توجه به بیانات شما در خصوص سالم سازی محیط فكری توسط امام رضا(ع) و اثر گذاری ایشان بر جامعه علمی، نقش ایشان را در تولید علم بررسی كنید.

** نقش حضرت رضا(ع) ایجاد نهضت علمی از جهات مختلف قابل توجه است.

آثار و تألیفات ایشان در امور مختلف مثل توحید، پیدایش زمین، پزشكی، فقه، حدیث، فلسفه احكام و مباحث اخلاقی، حاكی از گستردگی معلومات ایشان بوده است.

مسلماً شخصی با این گستردگی در علم و بینش، تأثیر شگرفی بر توسعه علمی جامعه خود خواهد گذاشت، به خصوص اینكه امام (ع) به لحاظ اجتماعی بسیار فعال عمل كردند و خود شخصاً به ارایه راهكار و نظرات خود پرداختند. احاطه ایشان به علوم پزشكی، بهداشت عمومی و میكروبیولوژی نمونه بارز این مسأله است كه تأثیر بسزایی در علم پزشكی و بهداشت عمومی آن عصر گذاشت. چرا كه تا آن زمان دانش پزشكی صورت علمی نداشت و این حركت عظیم علمی امام(ع) در 1200 سال پیش نقطه جهشی برای توجه اندیشمندان به علم در حوزه های مختلف شد. خصوصاً وقتی این قواعد با كشفیات علمی منطبق شد.

استفاده بهینه از فرصتهای موجود در تبیین معارف و تبلیغ دین و ترویج مسایل علمی از عمده فعالیتهای امام رضا(ع) در تولید علم به شمار می رود.

منبع:چالش های دوره امامت امام رضا

شکلک های محدثه

نایت اسکین


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 16 بهمن 1393برچسب:, | 11:26 | نویسنده : لیلاریاحی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پارس لینک