امام رضا(ع)

 از آن طرف عده ای هستند ولایت دارند ولی قرآن ندارند.این ها هم منحرف هستند.امام خمینی در مورد اینها که ادعای ولایت و عشق امام علی را میکردند،میگفت اینها ولایت را وسیله ای برای کسب و زندگی قرار دادند.


آنکه عاشق قرآن است،عاشق امام علی است و آنکه عاشق امام علی است،عاشق قرآن است.
این دو جدانشدنی هستند چون در واقع در باطن و حقیقت، این دو یکی هستند ولی در جلوه های متفاوت.

الآن بشر بیشتر از هر زمانی نیاز به الگویی سالم دارد.الگویی که در همه جهات از جمله فکری و عملی و اجتماعی و اخلاقی هیچ گونه نقصی نداشته باشد.(یطهرکم تطهیرا)
چون اگه از یه جنبه پاک نباشند،مطمئن نیستیم که کارشون درسته.از کجا معلوم از همون جنبه ی اشتباه، مارا گمراه نکند؟؟؟
بنابراین باید از همه جهات پاک و سالم باشند،خدا هم فرمود کلا ذات اینها را پاک گرداندیم.یعنی عین پاکی هستند.

فقط اهل بیت هستند که میتونند مسئله بشر را حل کنند.
اگر بگویند که این حرفها فقط به درد مسجد میخورد ،اصل موضوع تغییر نمیکند.
آقا 2*2 میشه 4 تا. حالا همه بگند نه میشه 5 تا. اگر همه بگند میشه 5 تا ، اصل موضوغ تغییر نمیکنه. تعداد غلطها،غلط را صحیح نمیکنه. باید به این باور برسیم که تمام مشکلات بشری فقط با مسئله اهل بیت حل میشود.
الان که به طور مستقیم به خود معصوم دست رسی نداریم،باید پشتیبان ولایت فقیه باشیم.مگر ولایت فقیه جز آن نیست که حرف معصوم و قرآن حاکم باشه؟؟
برای همین امام خمینی گفت:تا موقعی که پشتیبان ولایت قفیه باشید،به شما آسیبی نمیرسد.چون تا وقتی حرف امام معصوم حاکم باشه،هر مسئله ای حل خواهد شد.

مسئله ولایت فقیه در زمان امام علی(ع) هم وجود داشت.در زمان حکومت امام علی(ع) ایشان نمیتونستند که در همه ممالک اسلامی حضور داشته باشند.برای همین حاکمی انتخاب میکردند که دستورات ایشان را پیاده کند.

مگر ولایت قفیه جز این است؟؟

بعضی موقع ها امام علی(ع) خودش کسی را به عنوان حاکم مشخص میکرد وگاهی هم صفاتی را میگفت تا خود مردم طبق اون صفات از بین خودشون حاکمی را انتخاب کنند.
پس مسئله ولایت قفیه چیزی نیست که در دهه های اخیر بوجود آمده باشده.باید حرف معصوم حاکم باشد و اجرا شود.حالا که معصوم نیست باید کسی باشد که حرف امام معصوم را اجرا کند.


خداوند در قرآن به پیامبر میفرماید:قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى.
یعنی بگو ای پیامبر اگر میخواهید مزد رسالت من را بدهید،اهل بیت من را دوست داشته باشید.
در واقع مزد رسالت و نبوت را مودت به اهل بیت معرفی میکند.

این مودت و محبت برای این نیست که پیامبر از خویشاوندان خود محافظت کند تا آنها راحت زندگی کنند !!
اگر نگاهی به تاریخ بندازیم میبینیم که سراسر زندگی اهل بیت در سختی و مشکلات بوده و بهشون بیشترین ظلم را کردند.

در آیه ای دیگر میفرماید:قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ
بلکه این مودت و محبت برای خود شماست.مانند این است که پدری به پسرش بگوید که اگر درس بخوانی،برات دوچرخه میخرم.
هم درس خوندن به نفع توست و هم دوچرخه.

بنابراین نتیجه رسالت ،همان بندگی است که با دوست داشتن اهل بیت بدست می آید که این دوست داشتن برای رسیدن به بندگی است که به نفع خود ماست.

حالا چرا مودت؟؟ چرا نگفت معرفت یا اطاعت؟؟
چون اطاعت بدون دوست داشتن و محبت اجبار و زور است.
فرض کن شما کسی را دوست نداری،به شما بگوید که برو برایم یک لیوان آب بیار.یا نمیری یا اگه هم مجبور بودی که بری، در راه صدتا فحش و نا سزا بهش میگی.ولی فرض کن مادرت بهت بگه که برو برام یه لیوان آب بیار،خب با جون و دل میری براش لیوان آب میاری.
اگر خدا هم از همون اول،بهشت و جهنم را به ما نشون میداد و میگفت که اگه مرا اطاعت کنی میری بهشت و اگه نکنی میری جهنم.خب ما هم از ترس جهنم خدارا اطاعت میکردیم.اینجا اختیار مطرح نیست بلکه زور و اجبار مطرح است.

برای همین خدا محبت و عشقی را در درون ما قرار داد و اون هم محبت و عشق فقط و فقط به خودش(الله) است.

حالا در دوست داشتن و محبت ورزیدن،باید چیزی که میخواهیم بهش عشق بورزیم وجود خارجی داشته باشد مگرنه این عشق خیالی و مجازی است و واقعی نیست.

مثالی میزنیم:

فرض کن شما برای خرید لباسی به مغازه میروید.لباس های مختلفی را میبینید و یکی را میپسندید،انتخاب میکنید و میخرید.

برای اینکه شما این لباس را بخرید،اول با چشم لباس را مشاهده کردید و تصویری از لباس در قوه خیال شما ظاهر شد.شما با آن تصویر شروع بع خیال پردازی میکنید که اگر این لباس را در فلان مهمانی بپوشم،همه خوششان می آید و بهم میگند عجب لباس قشنگی!!

با همین خیالات احساس خوبی در شما ایجاد میشود و میل پیدا میکنید که این لباس را بخرید و همین کار را هم میکنید و لباس را میخرید.

نکته مهم اینجاست که لباس وجود خارجی داشت که شما محبت و میل به لباس پیدا کردید.اگر لباس وجود خارجی نداشت،این محبت و میل خیالی و مجازی بود و واقعیت نداشت.

به همین دلیل است که اگر میخواهیم محبت به خدا مجازی و خیالی نشود باید مصداقی برای محبت کردن داشته باشیم.

مصداق خارجی خدا هم ،اهل بیت هستند چون خدا با اسماءالهی تجلی میکنه و دارنده تمام آن اسماء اهل بیت هستند.

اگر میبینم که پیامبر اینقدر حضرت زهرا(س) را دوست داشت،برای این بود که فاطمه(س) مظهر بندگی و تجلی کامل اسماء الهی بود و پیامبر به همین دلیل اینقدر فاطمه(س) را دوست داشت.
برای همین است که خدا در قرآن میفرماید به اهل بیت عشق بورزید تا بتوانید بندگی کنید.
اوج دین داری معرفت به اهل بیت است و اوج معرفت،عشق به اهل بیت است.



یاعلی مدد

منبع :مطالب معرفتی وفرهنگی

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393برچسب:امام رضا, | 17:58 | نویسنده : لیلاریاحی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پارس لینک