حضرت امام رضا علیه السلام ولایتعهدی را قبول نمیکرد و مکرر میفرمود:«این عهد و بیعت ناتمام خواهد ماند.»
روزی مأمون به او گفت:«خوب است شما به عراق بروید و من جانشین شما در خراسان باشم.»
امام لبخندی زد و فرمود:«نه، به جان خودم قسم من در همین جا اقامتی کوتاه دارم و پیش از اینکه از اینجا بیرون نمیروم مگر اینکه مرگ مرا در مییابد.»
یا در عهدنامهای که امام به خط خود نوشت، مرقوم داشت که علم جامعه و جفر دلالت دارد بر اینکه این امر به سرانجام نخواهد رسید.»
یا گاهی که مأمون مینشست و از امامت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام سخن میگفت، امام به اصحاب خاص خود میفرمود:«از این سخنها گول نخورید. به خدا قسم خود مأمون میکشد ولی من باید صبر کنم تا هنگام فرمان الهی برسد.»
منابع:
بحار الانوار، ج 49، ص 145، ح 22. از غیبت شیخ، ص 52.
بحار الانوار، ج 49، ص 153.
بحار الانوار، ج 49، ص 189، ح 1. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 184- 185. (از: دانشنامه رشد
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: